Click the play button to hear this poem. 

برای شنیدن این مقاله بروی فایل صوتی کلیک کنید.

 

dandelion-in-wind

باد های آتشین
چه مغرورانه به جهت مخالف می وزند
و با طعنه های ویرانگر به دشت و بیابان
هست و نیست جنگل را خاکستر می‌کنند

حتی آنسوی اقیانوس هم از هیبت باد آسوده نیست
باد با صدای سهمگین دنیا را به وحشت در آغوش می‌گیرد
و آن گهری که آرزوی دریایی بودن را دارد
به ساحل تیره پرت می‌کند

و چه مظلومانه پرنده های در بند برایش اشک می ریزند
برای پرنده آزادی شعار نیست
آزادی خواب است و خیال
پرنده با بال های سوخته خویش
می‌گوید وای برآن باد مغرور

پرنده به سنگینی یک خواب عمیق می‌اندیشد
هیچ فردایی نیست، آرزویی نیست
حتی اگر در قفس را باز بگذاری
قدمی به پیش نخواهد گذاشت

پرنده فرار نخواهد کرد
پرنده تسلیم سرنوشت خود گشته
پرنده خسته است، خسته‌ای خسته

زحل

Zuhal — “Unkind Winds.” Photo by Vicente Villamón.