limburger cheese

در اینجا شما بروید یک بار دیگر 
زندگی را در زمان سختی 
آیا این واقعا درست است؟ 
آیا ما قصد ندارم به دیدن یکدیگر دیگر؟ 
شما دلیل من ادامه یادگیری من شده اند 
این قلب هرگز شما را فراموش نخواهد کرد 
تا زمانی که من هنوز زنده ام

علف های خسته و سرد 
درخت خشک کنار من 
نیمکت سرد و شکسته من نشسته بر روی 
همه آنها شاهد آن هستند

شما ممکن است فکر می کنم شما خاص است 
اما شما پدر و مادرم وقتی که من دور از آنها بود 
شما خواهر بزرگ من همیشه از دست رفته 
خانم کانی، معلم من، 
من ممکن نیست که شما چیز خاصی می دهد 
اما تو همیشه در افکار من بوده است

حتی اگر زندگی به من اجازه پایین چند بار 
من در بسیاری از قطعات نفوذ 
قول می دهم هر قطعه از من متصل خواهد شد 
مطمئنا دوباره ، درست است پدر و مادرم به من آورده اند تا 
آنها به من در مورد زندگی کشور من گفت، دین من 
فرار از جنگ به من امن نگه دارید 
تحصیل من، من را دوست داشت، و من را در دل خود نگه داشته 
با این حال، شما به من در مورد جهان تدریس

خانم کانی، من به یاد داشته باشید یکی از اولین کلاس با تو من تا به حال 
شما تا به حال پنیر آلمانی با نان 
این ایده ها در مورد آلمان به من داد 
پس از آن روز، من همیشه به جلو نگاه به کلاس خود 
من به یاد داشته باشید زمانی که من با شما سفر 
برای اولین بار بدون پدر و مادر من 
شما ساخته شده است مرا به آرامش دعوت 
حتی در آن زمان شما به من آموزش 
شما اشک های من را با واژه های انگلیسی جدید پاک 
من را فراموش کرده در مورد نگرانی در مورد دور از خانه

خانم کانی، شما سزاوار هر شادی در زندگی 
من نسبت به شما راه رفتن تا زمانی که من به شما در رسیدن به 
یک روز من اهداف من برسد 
من قول می دهم یکی از اولین بار که من با به اشتراک گذاری به شما خواهد شد

توسط فرحناز